كبالت فلزي است به رنگ خاكستري، آبي، نقره مانند با وزن مخصوص بالا كه ماگنتيك و قابل انعطاف و نرم است. این عنصر بخش لاینفكی از ویتامین B12 میباشد كه در شكلگیری هموگلوبین دخیل میباشد. مقدار این عناصر در جیره حالت بسیار حساسی دارد. مقادیر اضافی میتواند حالت سمی داشته باشد.سولفات کبالت و کربنات کبالت هر دو از منابع عمده تامین کبالت می باشند ولی میزان قابلیت استفاده از نوع سولفات کمی بیشتر از از نوع کربنات است و میزان قابلیت استفاده اکسید کبالت بسیار پایین است و بنابراین در جیره نویسی بایستی با محدودیت استفاده شود.
نقش کبالت در تغذیه دام :
کمبود کبالت و در نتیجه کمبود ویتامین B12 در نشخوارکنندگان می تواند به دلیل عدم توانایی میکروارگانیسم های شکمبه، هنگامی که کبالت در رژیم غذایی ناکافی است، بوجود آید و متعاقب آن نیز سنتز کافی ویتامین B12 را نخواهیم داشت. حیوانات غیر نشخوار نمی تواند ترکیب کبالت را به صورت فیزیولوژیکی در بدن خود فعال داشته باشند و تولید ویتامین B12 کنند بنابراین آنها باید ویتامین مورد نیاز خود را یا در غذا و یا به طور غیر مستقیم با خوردن مدفوع که توسط فعالیت های میکروب ها در روده بزرگ تولید این ویتامین می کنند به بدست آورند. شواهد واضحی از کمبود کبالت جدا از کمبود ویتامین B12 در حیوانات غیر نشخوارکنندگان هنوز مشاهده نشده است. پاسخ ها رشد قابل توجهی در برخی از گیاهان لگومینه و برخی غیر لگوم رشد یافته در خاک های دچار کمبود کبالت اما تحت درمان با کبالت نشان داده شده است.
منابع کبالت
علوفه
تمام گیاهان علوفه ای رایج در مرتع حاوی کبالت در غلظت های متفاوت هستند که بسته به گونه گیاه و شرایط خاک و تا حدی بلوغ گیاه متفاوت می باشد(مینسون1990). میچل (1957) نشان داد که در ده نمونه از مخلوط گیاهان مرتعی از اسکاتلند غلظت کبالت از 0.20 به 0.22 (0.09) میلی گرم در کیلوگرم ماده خشک (DM) متغیر است. معمولا حبوبات از نظر کبالت (CO) بسیار غنی هستند و در یک مطالعه مشاهده شد که شبدر قرمز و چاودار جمع آوری شده از 15 جای مختلف در مراتع اسکاتلند و در شرایط یکسان رشد (میچل، 1945) به ترتیب دارای غلظت 0.35 و 0.18 میلی گرم کیلوگرم DM بودند. البته مقادیر کمتری از این عنصر برای رشد در گونه های مرتعی ژاپنی گزارش شده است. اگر خاک کمبود کبالت داشته باشد استفاده از حبوبات را می توان از دست داده (مینسون1990). گزارش شده است که در میان گونه های علوفه تحت شرایط رشد مشابه دو گونه پلنوم و داکتلیس گلومرات منابع فقیرتری در مقایسه با لولیوم پرنین هستند(مینسون 1990). غلظت کبالت در مرتع گراس با افزایش pH خاک کاهش می یابد همانطور که در فصل 2 (شکل 2.5) نشان داده شده است. در مقابل غرقابی تا حد زیادی غلظت کبالت در گیاه را افزایش می دهد.
خاک خرد شده
آلودگی خاک با کبالت می تواند تا حد زیادی غلظت کبالت را در گیاه به ویژه در فصل بهار و پاییز افزایش می دهد. مصرف این گیاهان تا حدی سنتز ویتامین B12 در شکمبه را فراهم می کند (بربنر و همکاران 1987). گونه های گراس می تواند بسته به آلودگی خاک توانایی متفاوت از خود برای جذب کبالت از خاک داشته باشد (جامبا و همکاران،1995).
کنسانتره
اطلاعات در مورد کبالت در غلات و دیگر کنسانتره ناچیز است. دانه های غلات با غلظت معمولا 0.01-0.06 میلی گرم در کیلوگرم DM از منابع فقیر کبالت هستند و استفاده از آنها در جیره های غذایی سبب بوجود آمدن کمبود کبالت در دام می شود(فیلد و همکاران، 1988؛ کندی و همکاران، 1991b،1992). کبالت مانند بسیاری از عناصر کمیاب به شدت در لایه بیرونی سبوس غلات متمرکز می شود به طوری که غلظت آن در سبوس و پولارد غلات کامل بطور قابل ملاحظه ای بیشتر است. خوراکهای با منشاء حیوانی، به غیر از پودر کبد، عمدتا از نظر منبع کبالت فقیر هستند. این امر در مورد شیر و محصولات لبنی حاصل از آن صادق است. غلظت طبیعی کبالت به طور متوسطدر شیر گاو بین 0.5 تا 0.9 میکروگرم است(کارچ گیسنر 1959) اما ممکن است این مقادیر با مکمل شدن نمکهای کبالت و عناصر سنگین چندین برابر افزایش یابد. متاسفانه چون هیچ کبالتی در شیر نیست پس نمی توان هیچ ویتامین B12 ای را برای شیر متصور شد. زیرا تحریک رفلکس شیار مری با کبالت منبع مهمی از ویتامین B12 برای پیش نشخوارکنندگان بوده و غلظت B12 ویتامین در شیر می تواند به طور قابل ملاحظه ای با مکمل کردن مادر با کبالت افزایش یابد. (هارت و اندروز، 1959؛ اسکیرمن و اوهیلورن 1962؛ کیوریک و نورتون، 1988).
۳ تا 4 درصد از وزن تخممرغ را املاح تشکيل مىدهد و تقريباً تمام آن از کربنات دوکلسيم تشکيل شده است. همچنين در ساختمان استخوانها مقدار زيادى از املاح مختلف بهکار رفته است. کمبود املاح در بدن سبب پديد آمدن اختلالات و عوارض مختلف مىگردد. مهمترين اين املاح که در تغذيه طيور بايد وجود داشته باشد عبارتند از:
کلسيم، فسفر، آهن، گوگرد، کلر، منگنز، مس، کبالت، يد.
کبالت Co : به شکل ويتامين B۱۲ براى بلوغ و رسيدن گويچههاى قرمز خون ضرورت دارد.
کلسيم (Calcium) : کربنات دوکلسيم قسمت اصلى پوسته تخممرغ را تشکيل مىدهد. املاح کلسيم و سديم و پتاسيم نقش اساسى در فعاليت عضلانى دارند. کلسيم و فسفر و منگنز در فرم املاح غيرآلى در تشکيل شدن و رشد ساختمان استخوان نقش مهمى را دارند. وجود کلسيم در خاصيت انعقاد و دلمه شدن خون ضرورى است.
فسفر (Phosphorus) : وجود فسفر براى فعاليتەاى متابوليکى بدن مانند آزاد شدن انرژي، فعاليت آنزيمها و تشکيل شدن ويتامينها ضرورت دارد. همچنين براى ساختن استخوان، زرده، تخممرغ، بافتهاى عصبى و بافتهاى ديگر بهکار مىرود و بهصورت فسفات در خون وجود دارد. هميشه بايد بين فسفر و کلسيم نسبت معينى وجود داشته باشد.
ترکيبات سديم و پتاسيم با عناصر ديگر معدنى براى نگاهدارى اساس اسيدى بدن ضرورى است.
آهن :در تشکيل هموگلوبين خون (Hemoglobin) نقش مهمى را ايفاء مىنمايد و اساس پروکسيدآز (Preoxidas- Catalase) و کاتالاز در بدن مىباشد.
گوگرد:در ساختمان پروتئينهاى بدن و همچنين تشکيل شدن تخممرغ دخالت دارد.
کلر:در ترشح و تشکيل ترشحات پيشمعده (Proventriculus) ضرورت دارد.
منگنز:براى فرم گرفتن طبيعى استخوان همچنين در فعاليتهاى دستگاه توليدمثل نقش زيادى دارد. در توليد و فرم گرفتن بدن جنين و رشد جوجه نيز اثر مهمى دارد.
مس:مقدار کم مس از نظر قابل استفاده شدن آهن براى ساختمان هموگلوبين لازم است. همچنين مس کاتاليزورى است که سبب بسيارى از اکسيداسيونها مىشود.
يد: به مقدار کم براى فعاليت طبيعى غده تيروئيد لازم مىباشد.
عدهاى از املاح ديگر نيز وجود دارند که به مقدار کم در غذاى طيور بايد وجود داشته باشند ولى هنوز به درستى نقش آنها در تغذيه معلوم نشده است.
اين عناصر عبارت هستند از:
فلورين Fluorine، برومين Bromin، آلومينيوم Aluminium، برن Boron و ريبديوم Ribidium و آرسنيک Arsenic و کروم Cromium.
وجود اين عناصر را مىتوان در بافتهاى طيور و در تخممرغ مشخص کرد ولى هنوز نقش اساسى آنها بهخوبى نشان داده نشده است و معلوم نيست که آيا علت وجود اينها در بافتها و در تخممرغ فقط بر اثر وجود آنها در مواد غذائى است و يا در واقع نقشى در فعاليتهاى بدن طيور به عهده دارند.
كبالت فلزي است به رنگ خاكستري، آبي، نقره مانند با وزن مخصوص بالا كه ماگنتيك و قابل انعطاف و نرم است. این عنصر بخش لاینفكی از ویتامین B12 میباشد كه در شكلگیری هموگلوبین دخیل میباشد. مقدار این عناصر در جیره حالت بسیار حساسی دارد. مقادیر اضافی میتواند حالت سمی داشته باشد.سولفات کبالت و کربنات کبالت هر دو از منابع عمده تامین کبالت می باشند ولی میزان قابلیت استفاده از نوع سولفات کمی بیشتر از از نوع کربنات است و میزان قابلیت استفاده اکسید کبالت بسیار پایین است و بنابراین در جیره نویسی بایستی با محدودیت استفاده شود.
نقش کبالت در تغذیه دام :
کمبود کبالت و در نتیجه کمبود ویتامین B12 در نشخوارکنندگان می تواند به دلیل عدم توانایی میکروارگانیسم های شکمبه، هنگامی که کبالت در رژیم غذایی ناکافی است، بوجود آید و متعاقب آن نیز سنتز کافی ویتامین B12 را نخواهیم داشت. حیوانات غیر نشخوار نمی تواند ترکیب کبالت را به صورت فیزیولوژیکی در بدن خود فعال داشته باشند و تولید ویتامین B12 کنند بنابراین آنها باید ویتامین مورد نیاز خود را یا در غذا و یا به طور غیر مستقیم با خوردن مدفوع که توسط فعالیت های میکروب ها در روده بزرگ تولید این ویتامین می کنند به بدست آورند. شواهد واضحی از کمبود کبالت جدا از کمبود ویتامین B12 در حیوانات غیر نشخوارکنندگان هنوز مشاهده نشده است. پاسخ ها رشد قابل توجهی در برخی از گیاهان لگومینه و برخی غیر لگوم رشد یافته در خاک های دچار کمبود کبالت اما تحت درمان با کبالت نشان داده شده است.
منابع کبالت
علوفه
تمام گیاهان علوفه ای رایج در مرتع حاوی کبالت در غلظت های متفاوت هستند که بسته به گونه گیاه و شرایط خاک و تا حدی بلوغ گیاه متفاوت می باشد(مینسون1990). میچل (1957) نشان داد که در ده نمونه از مخلوط گیاهان مرتعی از اسکاتلند غلظت کبالت از 0.20 به 0.22 (0.09) میلی گرم در کیلوگرم ماده خشک (DM) متغیر است. معمولا حبوبات از نظر کبالت (CO) بسیار غنی هستند و در یک مطالعه مشاهده شد که شبدر قرمز و چاودار جمع آوری شده از 15 جای مختلف در مراتع اسکاتلند و در شرایط یکسان رشد (میچل، 1945) به ترتیب دارای غلظت 0.35 و 0.18 میلی گرم کیلوگرم DM بودند. البته مقادیر کمتری از این عنصر برای رشد در گونه های مرتعی ژاپنی گزارش شده است. اگر خاک کمبود کبالت داشته باشد استفاده از حبوبات را می توان از دست داده (مینسون1990). گزارش شده است که در میان گونه های علوفه تحت شرایط رشد مشابه دو گونه پلنوم و داکتلیس گلومرات منابع فقیرتری در مقایسه با لولیوم پرنین هستند(مینسون 1990). غلظت کبالت در مرتع گراس با افزایش pH خاک کاهش می یابد همانطور که در فصل 2 (شکل 2.5) نشان داده شده است. در مقابل غرقابی تا حد زیادی غلظت کبالت در گیاه را افزایش می دهد.
خاک خرد شده
آلودگی خاک با کبالت می تواند تا حد زیادی غلظت کبالت را در گیاه به ویژه در فصل بهار و پاییز افزایش می دهد. مصرف این گیاهان تا حدی سنتز ویتامین B12 در شکمبه را فراهم می کند (بربنر و همکاران 1987). گونه های گراس می تواند بسته به آلودگی خاک توانایی متفاوت از خود برای جذب کبالت از خاک داشته باشد (جامبا و همکاران،1995).
کنسانتره
اطلاعات در مورد کبالت در غلات و دیگر کنسانتره ناچیز است. دانه های غلات با غلظت معمولا 0.01-0.06 میلی گرم در کیلوگرم DM از منابع فقیر کبالت هستند و استفاده از آنها در جیره های غذایی سبب بوجود آمدن کمبود کبالت در دام می شود(فیلد و همکاران، 1988؛ کندی و همکاران، 1991b،1992). کبالت مانند بسیاری از عناصر کمیاب به شدت در لایه بیرونی سبوس غلات متمرکز می شود به طوری که غلظت آن در سبوس و پولارد غلات کامل بطور قابل ملاحظه ای بیشتر است. خوراکهای با منشاء حیوانی، به غیر از پودر کبد، عمدتا از نظر منبع کبالت فقیر هستند. این امر در مورد شیر و محصولات لبنی حاصل از آن صادق است. غلظت طبیعی کبالت به طور متوسطدر شیر گاو بین 0.5 تا 0.9 میکروگرم است(کارچ گیسنر 1959) اما ممکن است این مقادیر با مکمل شدن نمکهای کبالت و عناصر سنگین چندین برابر افزایش یابد. متاسفانه چون هیچ کبالتی در شیر نیست پس نمی توان هیچ ویتامین B12 ای را برای شیر متصور شد. زیرا تحریک رفلکس شیار مری با کبالت منبع مهمی از ویتامین B12 برای پیش نشخوارکنندگان بوده و غلظت B12 ویتامین در شیر می تواند به طور قابل ملاحظه ای با مکمل کردن مادر با کبالت افزایش یابد. (هارت و اندروز، 1959؛ اسکیرمن و اوهیلورن 1962؛ کیوریک و نورتون، 1988).
۳ تا 4 درصد از وزن تخممرغ را املاح تشکيل مىدهد و تقريباً تمام آن از کربنات دوکلسيم تشکيل شده است. همچنين در ساختمان استخوانها مقدار زيادى از املاح مختلف بهکار رفته است. کمبود املاح در بدن سبب پديد آمدن اختلالات و عوارض مختلف مىگردد. مهمترين اين املاح که در تغذيه طيور بايد وجود داشته باشد عبارتند از:
کلسيم، فسفر، آهن، گوگرد، کلر، منگنز، مس، کبالت، يد.
کبالت Co : به شکل ويتامين B۱۲ براى بلوغ و رسيدن گويچههاى قرمز خون ضرورت دارد.
کلسيم (Calcium) : کربنات دوکلسيم قسمت اصلى پوسته تخممرغ را تشکيل مىدهد. املاح کلسيم و سديم و پتاسيم نقش اساسى در فعاليت عضلانى دارند. کلسيم و فسفر و منگنز در فرم املاح غيرآلى در تشکيل شدن و رشد ساختمان استخوان نقش مهمى را دارند. وجود کلسيم در خاصيت انعقاد و دلمه شدن خون ضرورى است.
فسفر (Phosphorus) : وجود فسفر براى فعاليتەاى متابوليکى بدن مانند آزاد شدن انرژي، فعاليت آنزيمها و تشکيل شدن ويتامينها ضرورت دارد. همچنين براى ساختن استخوان، زرده، تخممرغ، بافتهاى عصبى و بافتهاى ديگر بهکار مىرود و بهصورت فسفات در خون وجود دارد. هميشه بايد بين فسفر و کلسيم نسبت معينى وجود داشته باشد.
ترکيبات سديم و پتاسيم با عناصر ديگر معدنى براى نگاهدارى اساس اسيدى بدن ضرورى است.
آهن :در تشکيل هموگلوبين خون (Hemoglobin) نقش مهمى را ايفاء مىنمايد و اساس پروکسيدآز (Preoxidas- Catalase) و کاتالاز در بدن مىباشد.
گوگرد:در ساختمان پروتئينهاى بدن و همچنين تشکيل شدن تخممرغ دخالت دارد.
کلر:در ترشح و تشکيل ترشحات پيشمعده (Proventriculus) ضرورت دارد.
منگنز:براى فرم گرفتن طبيعى استخوان همچنين در فعاليتهاى دستگاه توليدمثل نقش زيادى دارد. در توليد و فرم گرفتن بدن جنين و رشد جوجه نيز اثر مهمى دارد.
مس:مقدار کم مس از نظر قابل استفاده شدن آهن براى ساختمان هموگلوبين لازم است. همچنين مس کاتاليزورى است که سبب بسيارى از اکسيداسيونها مىشود.
يد: به مقدار کم براى فعاليت طبيعى غده تيروئيد لازم مىباشد.
عدهاى از املاح ديگر نيز وجود دارند که به مقدار کم در غذاى طيور بايد وجود داشته باشند ولى هنوز به درستى نقش آنها در تغذيه معلوم نشده است.
اين عناصر عبارت هستند از:
فلورين Fluorine، برومين Bromin، آلومينيوم Aluminium، برن Boron و ريبديوم Ribidium و آرسنيک Arsenic و کروم Cromium.
وجود اين عناصر را مىتوان در بافتهاى طيور و در تخممرغ مشخص کرد ولى هنوز نقش اساسى آنها بهخوبى نشان داده نشده است و معلوم نيست که آيا علت وجود اينها در بافتها و در تخممرغ فقط بر اثر وجود آنها در مواد غذائى است و يا در واقع نقشى در فعاليتهاى بدن طيور به عهده دارند.